Saturday, July 09, 2005

دریای عشق

گفته بودم که میخوام از سیاست ننویسم و فقط از عشق بنویسم اما امروز به این موضوع فکر کردم که عشق فقط رابطه احساسی بین دخترها و پسرها نیست بلکه عشق به آزادی هم هست که حتی انسانها برای این عشق جان خویش را نیز فدا میکنند پس به یاد هزاران آزاده که اعدام شدند و به یاد دانشجوهای قهرمانی که در روز هجده تیرماه در خون غلتید ند و یا در زندانها خانه گزیدند. این شعر را تقدیم میکنم به شیر زنان و شیرمردان عاشق آزادی
*****
راز را باید چگونه گفت؟
خواب را باید چگونه دید؟
با شب چگونه باید جنگید؟
با روز چگونه باید خندید؟

دیگر چگونه باید رفت؟
دیگر چگونه باید ماند؟
کسی هست که باید همراه؟
جایی هست که شاید ماند؟

فصلیست که باید رویید؟
برفیست که باید کولاک؟
بارانیست که باید بارید؟
موجیست که باید خروشید؟

کدامین برگ باید رقصید؟
کدامین اشک باید چکید؟
کدامین کودک باید گریست؟
کدامین مادر باید زایید؟

مرا رازیست از ماندن
مرا خوابیست از رفتن
مرا دریاییست از عشق
مرا رقصیست بر دار

34 Comments:

At July 9, 2005 at 11:09 PM, Anonymous Anonymous said...

mitavanid begid ke chetor mishe goft ke esgh az siyasat jodast.
magar nainke eshghe be melat va mihan o azadi ast ke daneshjouyane mobarez ra be poshte milehaye zendan va daneshmandane azadikhah ra be goor haye siyah borde. pas az eshgh benevis ke ke lezate javdaneash ra hame asheghan doost midarand. respekt.

 
At July 10, 2005 at 4:50 AM, Anonymous Anonymous said...

فاطمه ای عابدۀ بی همتا، چه شده است؟ چرا اینگونه گشته ای؟ ای فدای چشمان آسمانی از چه گریانی؟ نباشد علی که فاطمه را نگران بیند. حرفی بگو، بیش از این ساقی را در انتظار میِ لعلت، بی تاب مگذار. لب باز کن ای دردانه! ... علی جان، ای عابد بی همتا، مترس. مرا یاد قبر و مرگ، اینگونه پریشان کرده است. ای علی! از خانۀ پدرم به خانه ات آمدم و ناگاه به یاد شور قیامت افتادم برخیز ای همۀ وجودم تا در طلیعه زندگی مشترکمان، نماز گزاریم و با خدای خوبی ها مناجات کنیم. شهادت دخت نبی اکرم(ص) فاطمه زهرا(س) را به شما دوست عزیز تسلیت گفته ومنتظر حضور گرمتون هستم/موفق وپیروز باشید

 
At July 10, 2005 at 8:03 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام ممدعلي جان باور كن من همه ي نوشته هاي قبلي شمارو خوندم ولي paswordamرو فراموش كردم هميشه ميام ولي نميتونم حضورمو ثابت كنمراستشو بخاي نميدونم بايد چه جوري ثابت كنم از داس و دختر گرفته تا اون شعري كه خودت سرودي و چقدر زيبا ... همشونو خوندم ولي .... خيللللللللي خيلي خيلي ... شرمندتم منو ببخش اميدوارم بتوني ازم بگذري .... يا علي مدد

 
At July 10, 2005 at 8:12 AM, Anonymous Anonymous said...

اصلا فكرشم نميكردم كه بتونم كامنت بذارم به كامنت هاي قبلي هم يه سر بزن همه ي چيزايي كه مينوشتم و نميتونسم بفرستم دوباره برات مينويسم...... هميشه سالم و سلامت باشي

 
At July 10, 2005 at 12:09 PM, Anonymous Anonymous said...

اي صميمي...ديگر زندگي را نمي‌توان در فرو مردن يك برگ...با شكفتن يك گل يا پريدن يك پرنده ديد..ما در حجم كوچك خود رسوب مي‌كنيم..در سرزميني كه عشق آهني‌ست انتظار معجزه را بعيد مي‌دانم...باغبان مفلوك چه هديه‌اي دارد؟ پرندگان از شاخه‌هاي خشك پرواز مي‌كنند...پرندگان همه خيس‌اند و گفتگويي از پريدن نيست..در سرزميني كه عشق كاغذي است انتظار معجزه را بعيد مي‌دانم...دوست عزيز شاد باشي و پايدار...خدا نگهدارت

 
At July 10, 2005 at 1:05 PM, Anonymous Anonymous said...

ای ستاره ها که بر فراز آسمان / با نگاه خود اشاره گر نشسته اید/ ای ستاره ها که از ورای ابرها / بر جهان ما نظاره گر نشسته اید/آری این منم که در دل سکوت شب/نامه ها ی عاشقانه پاره میکنم/ای ستاره ها اگر به من مدد کنید/ دامنش پر از ستاره میکنم.........سلام

 
At July 10, 2005 at 1:30 PM, Anonymous Anonymous said...

دوست عزیز که به عنوان ناشناس پیام گذاشتی ایکاش آدرست را زیر نظرت نوشته بودی
مرسی از نظرت و همچنین از نظر دیگر دوستان

agar rooye (other)kilik koni mitooni adrese weblog khodeto nez benevisi

 
At July 10, 2005 at 4:15 PM, Anonymous Anonymous said...

ايران زمين آرياست
رنگين ترين خاكهاست

اينك زمين گلگون شده
ايران سراي خون شده
بنگر به خاك پاك ما
خون مي چكد از سينه ها


چشمان بر در دوخته
اين خيمه هاي سوخته

فتح و ظفر مآواي دل
خون مي جهد از لاي گل
در كوچه هاي شهر ما
امشب بيا ديدار ما

دستان ياران راببين
اشك يتيمان راببين

سوز دل بيوه زنان
آن زائران جمكران

 
At July 10, 2005 at 4:48 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام - چقدر خوشحالم که بازم میبینت. مرسی که بهم سر زدی و طبق معمول با کامنت متفاوت خودت منو ذوق زده کردی.مطلب جالبی بود.فقط حیف که اینهمه زحمتی که در 18 تیر کشیده شد بی سر انجام موند.امیدوارم یه روز نتیجشو ببینیم.

 
At July 11, 2005 at 2:33 AM, Anonymous Anonymous said...

شب مي آيد
و پس از شب ‚ تاريكي
پس از تاريكي
چشمها
دستها
و نفس ها و نفس ها و نفس ها ...
و صداي آب
كه فرو مي ريزد قطره قطره قطره از شير
بعد دو نقطه سرخ
از دو سيگار روشن
تيك تاك ساعت
و دو قلب
و دو تنهايي ...

 
At July 11, 2005 at 2:34 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام عزيز ، خوبی گلکم چه خبرا خواستم بگم ترنجی مسافره التماس دعا دارم ، يه وقت مارو فراموش نکنی ، گم نشم تو کوچه باغا ، خونمو گم کنی . اون وقت دلم ميگيره . آپ کردم يه مدت نيستم خارج از کشورم . دوستدار تو اميررضا هميشه سبز و مهربون بمونی و سبد زندگيت مملو از شکوفه های عشق و شادی . در پناه حق

 
At July 11, 2005 at 6:00 AM, Anonymous Anonymous said...

salam...fogholade ziba...mer30 khabaram kardi...

 
At July 11, 2005 at 7:45 AM, Anonymous Anonymous said...

salam syasat ra be syasatmadaran vagozar o zendegie kon . to in donya yad gereftam yek ja benshinam o dar hale khod fosil basham . shayad rozy fosile man bedarde ayandegan bekhoreh onvaght mitonan az in fosil kili chiza beshnavand .

 
At July 11, 2005 at 11:04 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام ممنونم که سرزدی دوست خوبم خوشحالم کردی شاد باشی فردا آپ میکنم و منتظرت هستم یادت نره ها...

 
At July 11, 2005 at 12:10 PM, Anonymous Anonymous said...

آره ها راست می گی عشق نسبت به همه چی می شه موفق باشی

 
At July 11, 2005 at 5:14 PM, Anonymous Anonymous said...

salam
mamnoon ke behem sar zadi , matnetam jaleb bood rasti up kardam va montazeretam movafagh bashi

 
At July 11, 2005 at 7:53 PM, Anonymous Anonymous said...

و
دل تمنايي مي خواهد
تمنايي به گستره ي دشت ها و افق ها
تمناي درك شدن ها
تمناي پذيرش ها
و
فهم ها
و تمناي يكي شدن ها
و
چه قدر تنهاست اين دل
تنها و بي كس
نه بود حادثه اي،
از تصادم لحظه هاي درك شدگي
نه وجود گوش شنوايي،
در انحناي واشده ي زمان
زمان درد و دل هاي نهان
و
چه قدر دردناك است
فهم پذيرش سكوت
سكوت متجلي كننده ي حقايق
حقايق يكي نشدن ها
حقايق هجرها و گدازها
و
چه قدر تنهاست رها شدن ها
تنها گذاشته شدن ها
و
پس زده شدن ها
و
چه قدر تنهاتر
مواجه با دورويي ها

اي دل خاموش گير!
و در خويش بگداز!
كه ترا جايي در اين ميانه نيست
دست از تقلاي يافت حقايق بركش!
كه حقايق همه لكه دار شده اند
ترا در سرزمين رياهاي واضح
و حقايق كاذب جايي نيست!
_________________
بياموزيم مهربان بودن را بر محق بودن ترجيح دهيم....////mersi omadi pisham....man hamishe roshanam shoma chetor?????? ishalla hamishe roshan bashi..... ziba bo0d neveshtat va sheret......

 
At July 11, 2005 at 10:02 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... خوبید؟ کجایید؟مرسی بهم سر زدی شعر قشنگی بود موفق باشی بازم خبرم کن بدرودد

 
At July 12, 2005 at 12:51 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام به ياد آزادي ... زيبابود /// آزاد باشي

 
At July 12, 2005 at 4:11 PM, Anonymous Anonymous said...

salam doste aziz ... ziba bod , ama be nazare man azadiye vaghei zamanai khahad bod ke parvaz konim o be mahmele abadi berim ... shayad behtar bashe in jomlaro ba ham faryad konim , andaki sabr Sahar nazdik ast , shad o piroz bashid va dar panahe HAGH aziz ! @};-

 
At July 12, 2005 at 7:15 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام. کی گفته من سر نمی زنم؟
من که همیشه می یام. مگر اینکه کارتم تموم شده باشه.
ممنون که همیشه به من سر می زنی
راستی خیلی عشق رو قشنگ تو صیف کردی

 
At July 12, 2005 at 7:18 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام. کی گفته من سر نمی زنم؟
من که همیشه می یام. مگر اینکه کارتم تموم شده باشه.
ممنون که همیشه به من سر می زنی
راستی خیلی عشق رو قشنگ تو صیف کردی

 
At July 13, 2005 at 11:06 PM, Anonymous Anonymous said...

salam ghashang minevicid khob bale harkeci dar donya ashedh ye cheezi ya keci mishe
yeki ashegh digari
bekhatere lezat va zibaie yeki ham ashegh digari vase goresne nabodanesh

 
At July 14, 2005 at 10:34 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام خوبي شرمنده که دير بهت سر زدم مشکل با کامپيتور داشتم ممنون از اينکه¨ سر زدي متنه قشنگي بود موفق باشي..خوشه خوشه چيدمت از درخت روياهام
وقتي پر شد سبدم سبد آرزوهام
بردمت تو كلبه گلي كنار باغ
اونجا بود كه جاري شد اشكاي خاطرهام

 
At July 15, 2005 at 12:15 AM, Anonymous Anonymous said...

وب لاگم منظر قلم رنجه شماست

 
At July 15, 2005 at 1:35 AM, Anonymous Anonymous said...

mara mandan... mara khandan... mara to to hami bodan... barani bashi.

 
At July 16, 2005 at 12:33 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام عزيزم...اپم و منتظر...خوشحال ميشم بيای

 
At July 16, 2005 at 11:23 PM, Anonymous Anonymous said...

salam aziz
khili ziba bood
matne ghashang va sadaee bood
rasty aziz up date hastam
montazere ghademe zibat hastam ke blogamo cheraghooni koneh

 
At July 21, 2005 at 9:39 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست خوب و عزیز من هم چنان مطالبت رو ریز می بینم ولی هی یک چیز هایی معلومه.خیلی بده که تولد باران نمیای ولی جات و حتما خالی می کنیم.

 
At July 23, 2005 at 1:14 AM, Anonymous Anonymous said...

آنکه دوست دارد در اندیشه برد وباخت نیست که همه

وجودش التهاب رهایی است .همه درونش میل به آزادی

وپنجره ای تا خودش را وعشقش را از کمند هوای

مسموم وارهاند.
/سلام دوست عزيز/من با متنی از بهترين ومهربانترين آرزويم منتظر حضور گرمتون هستم/موفق باشید

 
At July 24, 2005 at 9:57 PM, Anonymous Anonymous said...

دوست خوبم،ممنون از حضور!موفق باشی و زندگي شايد
آن لحظه مسدوديست
كه نگاه من در ني ني چشمان تو خود را ويران مي سازد
ودر اين حسي است
كه من آن را با ادراك ماه و با دريافت ظلمت خواهم آميخت پاينده.

 
At July 25, 2005 at 11:59 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام. کجایی؟دلم برات تنگ شده
بیا سر بزن

 
At July 25, 2005 at 8:12 PM, Anonymous Anonymous said...

برگشتم که بگویم؛

... سلام

دیدم

...در نگاه من آب شدی

بد جنس خان هر چند که می دانم گرفتاری و من مزاحم همیشگی و لی چشم در راهم برای نگارینه های زیبایت

 
At October 10, 2005 at 11:21 AM, Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 

Post a Comment

<< Home