Sunday, June 26, 2005

داس و دختر

چندوقتی از سیاست نوشتم و الان دیگه وقتشه که از دلهامون بنویسم
به یاد دخترکان گندم چین و آرزوهایشان
دختر
بلوراندام
کشیده قامتی زیبا
دو چشم
افسون میان خرمن مژگان
صورت
چو قرص ماه
به زیر سایه موها
لب
چو لاله سرخ
میان دشت گندم زار
به یک دست خوشه ای گندم
به دیگر دست
تیغی بنام داس
داس

دستها سایبان بر چشم
نگاهش خیره بر دور دشت
شاید
شاید رسد از دوردست
سوار آرزوهایش

می دانم
می دانم که روزی باز خواهی گشت
باز خواهی گشت
ولیکن اشک در چشمان
چو ابر گریان
ز تب جوشان
و خاک افکنده ای بر سر
و چنگ انداخته ای در موی

خدایا
خدایا من نمیدانم اوست
آیا اوست
که می شوید سنگم را
به قطره قطرهُ باران چشمانش
خدایا
خدایا من نمی دانم
نمی دانم
که او مجنون و فرهادست
یا من
نمی دانم
نمی دانم

به دیگر بار قطره ای اشک
فرو افتاد بر گندمزار این دشت
و من دیدم
به یک دست خوشه ای گندم
به دیگر دست تیغی بنام داس
تیغی بنام داس

44 Comments:

At June 26, 2005 at 10:28 PM, Anonymous Anonymous said...

salam...akh joooooooooon aval shodam...talafiye modati ke nabodam...ziba va por mani bod mesle hamishe...

 
At June 26, 2005 at 11:59 PM, Anonymous Anonymous said...

به کعبه رفتم وزآنجا هواي کوي تو کردم.................جمال کعبه تماشا به ياد روي تو کردم



شـــعار کعـــبه چو ديدم سياه دست تمنا..................دراز جانب شعـــــر سياه موي تو کــردم



چـــو حلقه ي در کعبه به صد نياز گرفت.................دعاي حلقه ي گيسوي مشکبوي تو کردم



نهاده خلق حرم سوي کعبه روي عبادت............... من از ميان همه روي دل به سوي تو کردم



مــــــرا به هيچ مقامي نبود غير تو کامي.............. طواف وسعي که کردم به جست وجوي تو کردم(جامي)

 
At June 27, 2005 at 12:01 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام مطالب زيبايت را خواندم موفق باشيد...
با آنکه در حريم تو بيگانه ام هنوز
سوي تو مي کشد دل ديوانه ام هنوز
تار شکسته ام ننوازد کسم اگر
بيخود فتاد بگوشه ي ميخانه ام هنوز
بيگانه آشناي تو شد ، اي اميد دل
تنها منم که پيش تو بيگانه ام هنوز
سر گشته ي جنونم و ابناي روزگار
خلقي زبان نبسته زافسانه ام هنوز
بي خانمان عشق توام پا نمي نهي
اي مه شبي بکلبه ي ويرانه ام هنوز
مي بي نگاه گرم تو مستي نمي دهد
زهر است جاي با ده به پيما نه ام هنوز...

 
At June 27, 2005 at 3:12 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست گرامي ... انجمن وبلاگ نويسان ايران امشب به صورت آزمايشي شروع به کار کرده است ... خوشحال مي شويم شما هم عضو اين انجمن شده تا از نظرات و پيشنهادات و مقالات شما استفاده ی لازم را ببريم .. اميدست بتوانيم ما هم شما را مورد حمايت قرار دهيم ... پس منتظر حضورتان هستيم ... خدانگهدار

 
At June 27, 2005 at 3:48 AM, Blogger salomepishi said...

merc badjensaloo ke be manam ie sari zadi...(bebinam to tooie mazrae gandom chi kar dari?)movafagh bashi... salome pishi

 
At June 27, 2005 at 6:18 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام-خیلی شعر با مزه ای بود.میدونی برام جالبه بدونم که این شعر ها رو خودت میگی یا نه؟ اگه میشه بهم بگو-راستی مطلب جدید منو ندیدی آخه من آپ بودم ولی شما در پست قبلش کامنت داده بودی.اگه میشه دوباره بیا.

 
At June 27, 2005 at 6:40 AM, Anonymous Anonymous said...

دوست عزیز سلام.خوبی؟شعر زیبایی بود.ممنون که اطلاع دادی از خواندنش لذت بردم.کوزه آب هم چشم.

 
At June 27, 2005 at 7:19 AM, Anonymous Anonymous said...

خیلی زیبا و ناز بود بابا ای ول باید بگم زیبایش تا حد یه گل رز بود داداشی .بابا همیشه از این شعرا ناز و عاشقونت ببینم ول کن این سیاست و ، واقعیتن من که با شعرت کلی حال کردم همیشه سبز و مهربون بمونی و سبد زندگیت مملو از شکوفه های عشق و شادی باشه . در پناه حق

 
At June 27, 2005 at 8:33 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوستم... مرسی که میایی و سر میزنی..و شرمنده که من تعطیل کردمو خیلی کم سر میزنم... نوشته ی زیبایی بود... شاد زی..//لیلا//ر

 
At June 27, 2005 at 9:46 AM, Anonymous Anonymous said...

گل مهر تو را در سرزمين قلبم پنهان از چشم نامحرمان آنگونه کاشتم که با اشک ديده آبياری کنم و ببويم و ببوسم دستان پر مهرت که مرا با تو الفتی خدايی ست .... هر لحظه از عمرم به گل وجودت آنچنان عشق می ورزم که تو سيراب از محبت و من تشنه ی داشتن و بودن و بوييدن و نوازش موهايت ، وقتی زير باران نگاهم خيس می شود ..... تو را برای تو بودن دوست دارم ، ثانيه ها را به حرمت لحظه ی ميلادت عاشقانه پرستيدم ..... در کوير سوزان دلم سايه ای شدم تا تن خسته ات را آرامشی ببخشم .... تو را برای تو دوست دارم و زندگی را برای نفسهای تو ....../موفق باشید

 
At June 27, 2005 at 10:42 AM, Anonymous Anonymous said...

salam .... inke ba chi biam be didanet mohem nist ,,, mohem ine ke daram miam ... neveshteye ghashangi bood ama man kolan az bahsaye siasi ziad sar dar nemiaram

 
At June 27, 2005 at 10:59 AM, Anonymous Anonymous said...

من تو را در همه اي كاش هايم مي بينم ، در همه دلواپسيها و دلشوره هايم ،در اشكها و شاديهاي كودكانه ام ، در حسرت ها و آه ها و سوز و گدازهايم مي بينم . من هر دري را به اميد آمدن تو باز ميكنم و هر دفترچه اي را به اميد خواندن نام تو ورق ميزنم . من در ترنم هر نغمه و آهنگي تو را مي جويم وبا گل و نسيم و گلاب از تو ميگويم . . سلام ممنونکه سرزدی خیلی خوشحالم کردی شرمنده دیر اومدم آخه بیمارستان بودم ... فردا آپ میکنم و منتظرت هستم شاد باشی و موفق

 
At June 27, 2005 at 11:42 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست خوش جنس
من میام با آب یه رودخونه زلال و سرد و گوارا، نه یه کوزه
با یه سبد پر از گل کاغذی

 
At June 27, 2005 at 1:19 PM, Anonymous Anonymous said...

Afarin, dige siasi nanevis. mer30...

 
At June 27, 2005 at 1:28 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام عزيز شعرت زيبا بود مثل هميشه

ممنون از حظورت موفق و پيروز باشي ممنون خبرم کردی... ...بيا صياد من رام توام من
هزاران روز دردام توام من
مده آزار اين قلب شكسته
خداداند كه بيمار توام من

 
At June 27, 2005 at 1:29 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام معلومه شما کجایی؟مرسی به وبلاگم سر میزنید و مرسی خبرم کردید زیبا هم نوشتید مثل همیشه .موفق باشید

 
At June 27, 2005 at 2:04 PM, Anonymous Anonymous said...

salam... kheili ghashang bood, mesle hamisheh . kheili khosham omad...

 
At June 27, 2005 at 5:26 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام-واقعا عالی بودآفرین بر اینهمه استعداد.بیچاره دخترکان گندمچین.شعرت اونقدر روان بود که دل منو کباب کرد.واقعا که تراکتور هم خیلی خوب چیزیه ها-راستی کامنتت مثل همیشه بی نظیر بود.جوابهات عالیه.بهترین کامنتهای وبلاگ من همیشه مطعلق به شماست.واقعا لذت بردم.تو رو خدا تند تند بهم سر بزن.

 
At June 27, 2005 at 5:45 PM, Anonymous Anonymous said...

بعد از اين همه سياست بازي لازم بود اين لطافت. راستي در باره مزاحمت لينکي چي گفتي؟؟؟؟؟

 
At June 27, 2005 at 5:54 PM, Anonymous Anonymous said...

دستها سايبان برچشم...نگاهش خيره بر دشت...كه شايد رسد از دور دست...سوار آرزوهايش...خيلي زيبا بود...تبريك ...شاد باشي دوست خوبم.
راسي اين قسمت كامنتا نميدونم چرا اينقد سخت باز ميشه..چن بار اومدم باز نشد.كاش يه نيگا بهش بندازي...به خدا مي‌سپارمت

 
At June 27, 2005 at 6:53 PM, Anonymous Anonymous said...

salam khobi?????? zeba boooood... movafagh bashi, mer30 az hozore hameshe sabzet dar daftareshgh... ya hagh

 
At June 27, 2005 at 7:55 PM, Anonymous Anonymous said...

بالاخره میاد،نگران نباش:)

 
At June 27, 2005 at 9:17 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام برای فرستادن باران ÷یش شما فکر نکنم احتیاجی به تراکتور و کوزه ی آب باشه با آژانس می فرستمش براتون.فقط جهیزیه پای خودته.

 
At June 27, 2005 at 9:32 PM, Anonymous Anonymous said...

Salam,che bahal adamo khabar mikoni :D .... bazam matlabet eyne hamishe kheili kheili ziba bood;)kheili mamnoon azinke khabaram mikoni:D...ta baad...movafagh bashi...bye bye

 
At June 27, 2005 at 9:42 PM, Anonymous Anonymous said...

be har kouy ke ravi khatmash eshgh ast . javare entezar eshghast . faghan o dad az eshgh ast . ghame hejran az eshgh ast. name boose belab ze eshgh ast .che in eshgh ast? nahayat bar nahayat , ghasede rooh , gole roz o aghaghi , ashke marham , souz o ah o nalahaye sinesooz eshgh ast .

az samime ghalb be donyaye por safayat va rooh bozorgat ehteram va eftekhar daram va arezoomand roozi hastam ke in hame zogh ra dar kenare golhaye soukhte dar vatan be jelveye dobare darayand va baham asari javedane besazand.

 
At June 27, 2005 at 10:09 PM, Anonymous Anonymous said...

به به سلام گلم یه تنوع دادی اینم خوبه مثل همیشه/ زندگي مثل سفر بي انتها و پر خطر مقصدت رو اگه ميخواي برو پيش يه همسفر يه همسفر كه پيشته از سر شب تا به سحر بياد و قلبشو بده فقط براي يك نفر

 
At June 28, 2005 at 12:07 AM, Anonymous Anonymous said...

سراغ من نيا اي عشق

غم دلبستگي تا كي

به من بخشيده دلتنگي

شكستهاي پي در پي

چه تلخ گم شدن در خود

به يك بيهوده دل بستن

چه سخته جنگ من با من

براي موندن و رفتن

az in ke be man sar zadi mamnnon.moafagh bashi....

 
At June 28, 2005 at 6:50 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام خوبي؟. دفتر عشق . دفتر عاشقان.. دفتري كه تنها در آن صحبت از عشق است آپديت شد و باز منتظرم… يا حق .../عاشقي زماني است كه ديگري در يابد به تمامي از آن اويي به هنگام نياز تو احساس كند كه نه تنها هرگز شكست يا ناكامي او را موجب نخواهي شد بلكه در همه حال در كنارش خواهي ماند

 
At June 28, 2005 at 9:54 AM, Anonymous Anonymous said...

دوست عزيز سلام خوبی؟ممنون از حضورت.تولد بابا امير من در وبلاگم هست.منتظر حضور سبزتان هستم.

 
At June 28, 2005 at 3:21 PM, Anonymous Anonymous said...

salam doste azizam , merci ke behem sar zadid ... matne jalebi bod .... ba hamon ehsasi ke bayad bashe ..bazam sar mizanam ... rasti man teraktor peyda nakardam ama ye koze por az abe pake sedaghat ba khodam avordam be in sarzamine zibaton .... ta bad nazanin dar panahe HAGH ! @};-

 
At July 1, 2005 at 12:11 AM, Anonymous Anonymous said...

به به عجب شعری بود منو واقعا برد به روستاهای خودمون که دخترهای زیبایش روی زمین و توی باغها کار میکنند و پراز صداقت و صفا هستند و انگاری که آرزویی ندارند اما دلشون پراز آرزوهای دست نیافتنی میباشد

 
At July 2, 2005 at 12:20 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام...اپم ومنتظر...خوشحال ميشم بيای

 
At July 2, 2005 at 8:10 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام سلام سلام ... خوبی ... چه شعر خوشگلی خوشم اومد هم از شعر هم از مرامت خیلی کم پیش میاد یه پسر همچین شعری واسه دخترا بنویسه ... شاد باشی

 
At July 2, 2005 at 11:10 PM, Anonymous Anonymous said...

اي كاش هم او عاشق باشد هم تو فرهاد... افسوس... باراني باشي.

 
At July 3, 2005 at 12:25 AM, Anonymous Anonymous said...

تو به من خنديدي
و نميدانستي
من به چه دلهره از باغچه ي همسايه
سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سالها هست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
ميدهد آزارم
و من انديشه كنان
غرق اين پندارم
كه چرا
خانه ي كوچك ما سيب نداشت.............سلام خوبی از کامنتت ممنون اميدوارم همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه

 
At July 3, 2005 at 1:11 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام.خوبی؟به روزم و منتظرت.

 
At July 4, 2005 at 5:14 AM, Anonymous Anonymous said...

نمی دانم چرا اینقدر بدم که نیامدم برایت کامنت بگذارم . در حالی که همیشه به یاد محبت های تو هستم و شاید مشغله کار نگذاشت که اینطرفها بیایم . که می دانی این روزها خودم را هم خوب نمی بینم . شعر بسیار زیبایی بود و وقتی خواندم گفتم چطور دوست نازنینم این مدت این شعر را نوشته و من نیامدم بخوانم . به هر حال مرا ببخش که اینقدر بی معرفت شده ام و بگذار به حساب گرفتاری هایم که همیشه در قلب منی . و حالا بیا که باهم آواز ققنوس را گوش کنیم

 
At July 4, 2005 at 1:28 PM, Anonymous Anonymous said...

آی جماعت من اینجا همه چی برام ریزه.آخه چرا.من هستم به دیدن باران و دوستاش بیا.

 
At July 4, 2005 at 6:43 PM, Anonymous Anonymous said...

ba salam mibinam ke tanbali mikoni chera matlabe jadid nemidi????????
ma montazere yeki dige hastim.

 
At July 7, 2005 at 5:52 PM, Anonymous Anonymous said...

salam ..
kheili vaghte kam peyda shodi
chera?
alanam omadam didam nazare ghablim ke behet dade boodam nist
chikaresh kardi??????

 
At July 8, 2005 at 2:11 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... اومدم بگم به روزم و خوشحال ميشم بياي ...

 
At July 8, 2005 at 9:40 PM, Anonymous Anonymous said...

هر بار كه دروني ترين احساس خود را با كسي در ميان مي گذاريم خطر خيانت ديدن را به جان مي پذيريم.
هر بار كه به رابطه اي متعهد مي شويم خطر طرد شدن را قبول مي كنيم .
زندگي بدون تبادل احساسات بدون عشق و بدون كشف اسرار اين جهان شگفت انگيز ارزش زيستن ندارد.

 
At July 10, 2005 at 8:21 AM, Anonymous Anonymous said...

تا تيزي داس گنمهارو نچينه زيبايي دختر گندم چين هم به چشم نمياد و چقدر زيباست اينجا كه ميگه به ديگر بار قطره اي اشك فرو افتاد بر گندمزار اين دشت......... اميدوارم سوار آرزوهاي همه جووناي ايراني زودتر برسه

 
At July 12, 2005 at 11:33 PM, Anonymous Anonymous said...

جهت جواب سلام اومدم ممنون. ناشناس

 

Post a Comment

<< Home