Tuesday, June 07, 2005

خداوند جماران

زهرصلح مرگزا
دردش ناعلاج
میدود این مرده بر دوشها
میزنند بر مرده اش عطرها
بوی گندش بر سراسر دشتها
این خداوند خدایان
این خداوند جماران

دختری چون ماه
شایدم اسمش ماه
در میان این دشت عزاداران
از برای مرگ اختاپوس نحس
اشک شوقش میدود بر گونه اش

آه ای دختر تو چرا گریان شدی
پس چرا اشکت اینگونه روان شدی
تو چه میدانی از این جلاد
کین چنین گریان خندان شدی

دختر
من اگرچه کوچکم یا که ظریف
دردها دارم بر دلم از این حریف
پدری داشتم شمشیردار
اسلحه بر کولش آرش وار
مام ایران مام او بود من دخترش
بهر دشمن زره و سپر بر تنش
این کثیف مرده این وقیح
گفت اورا بر دار باید دید

در پناه سایه ای بر بامی
مادری گریان با قلب خویش
آه مادر تو چرا گریان شدی
اشک تو کو پس چرا پنهان شدی

مادر
دخترانی داشتم چون قرص ماه
نه پسر داشتم نه شوهری
روزها کار میکردم در خانه ها
شبها بیدار بر بالینشان چون اختری
وان یکی میخواست عروس شود
آن دگر بعد از کنکور دانشگاه رود
سومی شیرین زبان خانه بود
عاشق و مستانه و خندانه بود
با فرمان این مرده خبیث
اولی با شوهرش بر دار شد
دومی بعد از کنکور زندان برفت
دسته جمعی در گوری خاک شد
سومی ماند با من تنها
تا که او از درد آن دو بیمار شد

پدری دیدم لنگان و خمان
اشک خود پنهان کرده در نهان
با عصایی و خمیده قامتی
شاید پنجاه ساله شاید کمتری
درد خود قورت داد و خندید
انگاری لبخند فرزند را دید

آه پدر تو چه دردی داری
پس چرا خم چون کمان آرشی
نگاه تو چرا غمگین است
چون تیر آرش بر دل کین است

پدر
پسری داشتم تک پسری
مونس مادر وقتی بودم سفری
روزها بر دوشم بود
وقت خواب در آغوشم بود
لحظه ها رفت از بر من
تا پسر شد همدم من
او تمام آرزوهایم شدی
در فراسوی فرداها یارم شدی
دست او چون عصا در دست من
خنده اش دارو و دوای درد من
شانه هایش تکیه گاه مادرش
گونه ها جولانگاه بوسه بود
عطر و بوی بچگیهایش هنوز
در وجودم در پرواز است کنون
لحظه ای از این تاریک لحظه ها
بردن اورا لاشخورها
لحظه ای دیگر جوخه ای بر پا شد
خون او بهر این خفاش اهدا شد
مادرش نیز مرد از غصه
من بماندم تا ببینم این مرده

میدود این مرده بر دوشها
مینوازد ناقوس مرگ روزها
وان دگر خفاش بچه ای می آید
با همان اندیشه همان دین می باید
تا بگیرد جان از جانانمان
تا بنوشد خون فرزندانمان

آه تا کی باید اینچنین
آه اشکم میچکد بر این زمین
نه برای این خفاش پیر
از برای تو وز برای خویش

میدود این خداوند جماران بر دوشها
مینوازد ناقوس مرگ روزها
این شعر را به یاد کسانی سروده ام که برای آزادی جان باختند و جان خواهند داد
Anonymous
لطفا دوستانی که در ایران هستند اگر دوست دارند ناشناس نظر بدهند

41 Comments:

At June 7, 2005 at 2:37 PM, Anonymous Anonymous said...

از بارون پاییز خواهشمندم که آدرس وبلاگ یا ایمیلش را برایم بفرستد
ghorboonet_besham_man
این آیدی مسنجر و ایمیل من هست

 
At June 7, 2005 at 3:22 PM, Anonymous Anonymous said...

خيلي خيلي جالب بود
موفق باشي

 
At June 7, 2005 at 4:51 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام عزيز ... مرسي كه خبرم كردي شعر بامزه اي بود

 
At June 7, 2005 at 5:25 PM, Anonymous Anonymous said...

پدر، بر دار و مادر كنج زندان
اصالت پاره شد با دست رندان

پر پرواز آنها را دريدند
كبوترهاي ما را سر بريدند

به خون شستند همه اندام ما را
جدا كردند تمام عشقها را

جدا عشق خدا را از ديانت
گره دادند آن را با خيانت

زاسم آريا ( آ ) را شستند
ريا را رهبري وارسته گفتند

وطن چون آتش تازه دميده
به دست ناكسان از هم دريده

براي ملت ايران نه جائي
اسيري در اسارت بي رهائي.....


( تقدیم به برادرت و تقدیم به پدرم و تقدیم به تمام کسانی که در خاک و خون و بی گناه غلطیدند(پرواز را به خاطر بسپار) این شعر را یک سال پیش درست زمانی که با تو آشنا شدم سرودم و در هیچ کجا غیر از وب لاگ تو غابل ندانستم درج شود ( تقدیم به عزیز دلم بد جنس (

 
At June 7, 2005 at 5:27 PM, Anonymous Anonymous said...

ببخشید قابل را اشتباه تایپ کردم

 
At June 7, 2005 at 6:12 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام دوسته عزيز
مطلبتون هم قشنگ بود ممنون از حظورت موفق و پيروز باشي ممنون خبرم کردی...چشمه عشق بخشكيدو نكرد سيرابم
جام از دست صنم ريخت و نريخت در كامم
روزها يك به يك آيند به دل آزاري من
كاشكي بشكند اين قفل در زندانم

 
At June 7, 2005 at 6:38 PM, Anonymous Anonymous said...

عشق به انسانيت است كه ما را به عالي ترين هدفها هدايت خواهد نمود

 
At June 7, 2005 at 8:49 PM, Anonymous Anonymous said...

salam...kheili ziba bod..kheili...

 
At June 7, 2005 at 9:46 PM, Anonymous Anonymous said...

mibousam dast o paye mobarezane azad ra ke jan bakhte o jan mibazand va agar doostan rahi ra darand man baraye hargoune janfeshani hazeram chon na ghalame mobarez daram va na ....
vali az khoone khod mitavanam maye bogzaram ta laaghal deyne khod ra be azizane ghorbani shodeh va ghorbani dadeh ada namayam.
mhale eghamate man dar alman ast va montazere kouchektarin eshareh mibasham, ta agar lazem bashad be velayateman bazgardam ta maamouriyatam ra anjam daham.

 
At June 7, 2005 at 10:35 PM, Anonymous Anonymous said...

doste azizam bia be webloge jadidemon
در روي زمين گياهي وجود دارد كه همانند پيچك دور درختي ميپيچد و بعد از مدتي خودش ميميرد ولي از درخت محافظت مي كند.نام اين گياه عشقه است.و كلمه ي عشق از ان گرفته شده است.

 
At June 8, 2005 at 12:46 AM, Anonymous Anonymous said...

اين دو خط خيلي قشنگ بودند
میدود این مرده بر دوشها
مینوازد ناقوس مرگ روزها
ممنون.

 
At June 8, 2005 at 2:49 AM, Anonymous Anonymous said...

***********************************
ay cheragheh har bahaneh
az to roshan, az to roshan
ay keh harfaHaye ghashanget
mano ashti dadeh ba man
man & gonjeshgHaye khoneh
didanet adatemoneh
beh havaye didane to
par migiram az to loneh


hamisheh esme to bodeh
aval & akhare harfam
bas keh esme toro khondam
boye to dareh nafasHam

atre harfHaye ghashanget
atre yek sahra shaghayegh
to hamon sharmi keh az oun
sorkheh gonehHaye ashegh
shaere man range cheshateh
********************************

 
At June 8, 2005 at 3:52 AM, Anonymous Anonymous said...

salammmmm
man avalin bare ke miam be bloget
bloge jalebi bood khosham omad
movafagh bashi
rasty khoshhal misham nazaretoo dar morede blogam bedonam

 
At June 8, 2005 at 5:09 AM, Anonymous Anonymous said...

مثل اینکه من هر چی برایت نرم تر می نویسم نگاه تو به من بدتر می شود و در وب لاگ من فقط بد و بیراه است که نثار من می کنی بنابراین از این لحظه دیگر برایت نه می نویسم و دیگر حالی از تو می گیرم برای اینکه هر چه می گویم فایده ای ندارد که دلیلی دوری من از تو چیست و برای چه نمی خواهم به تو نزدیک شوم . دوری را به خاطر بسپار

 
At June 8, 2005 at 5:56 AM, Anonymous Anonymous said...

فقط میتونم بگم موافقم.چیز بیشتری نمیگم چون میترسم شغال گازم بگیره!!

 
At June 8, 2005 at 7:27 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... شعر زیبایی بود و امیدوارم موفق باشی

 
At June 8, 2005 at 7:36 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام مجدد ممنونکه اومدی از خوندن کامنتت کلی خوشحال شدم با آرزوی موفقیت برای تو دوست عزیز

 
At June 8, 2005 at 12:41 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
حال شما ؟؟
مرسی که خبرم کردی . شعر توهم خیلی خوب بود و با احساس . موفق باشی .

 
At June 8, 2005 at 1:19 PM, Anonymous Anonymous said...

ناراحت کننده بود ...

 
At June 8, 2005 at 4:33 PM, Anonymous Anonymous said...

You will never know what love is
It´s becouse of yourself
می شه پیام خود را دیلماجی کنید که بدانم چیست

 
At June 8, 2005 at 5:05 PM, Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At June 8, 2005 at 5:08 PM, Anonymous Anonymous said...

این تو که من در نظرم گفتم شخص تو نیست بلکه شخص مقابل آن من هست که شما در جمله بکار گرفتی . ولی یک چیز را فهمیدم که ما انسانها اگر دروغ بگیم و چابلوسی کنیم دردسر کمتری داریم پس نظر قبلی را پاک کن و این نظر جدید را بذار جاش

وای چه جالب گفتی و واقعا که حرفت نظیر نداره . به به

امیدوارم که الآن دیگه اعتراضی نداشته باشی

 
At June 8, 2005 at 8:56 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام خوبی
ممنون که بهمون سرزدی و به خونه جدیدمون اومدی
ولی چرا دست خالی اومدی بی معرفت
شغال هم نمیتونه مارو گاز بگیره
مواظب خودت باش
ولی دفعه بعد اومدی کله قندو بیاری هاباشه ..اخه قند نداریم باهاش چای بخوریم

 
At June 9, 2005 at 6:42 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
خوبي ؟ آروم اومدم شغال گازم نگيره . زيبا بود . موفق باشي

 
At June 9, 2005 at 9:03 AM, Anonymous Anonymous said...

شغال ما را که گاز گرفت و دندانش را از دست داد خدا به داد باقی برسد.در ضمن من کاری به من و مای شعر نداشتم فقط می خواستم شعر را برایم ترجمه کنی برای اینکه من اینطور ترجمه کردم : تو هرگزنخواهی دانست عشق چیست برای این که تو خود عشقی. و این بهترین ترجمه ای بود که خودم کردم و چون به انگلیسی ام اطمینان ندارم گفتم ترجمه کنید نه چیز دیگری

 
At June 9, 2005 at 10:50 AM, Anonymous Anonymous said...

salam ashoobgar ajab ashoobi be pa kardi pesar..... man 2shanbe miam va up mikonam hatman biyay haaaaaa ...montazeretam!!!!

 
At June 9, 2005 at 5:44 PM, Anonymous Anonymous said...

Salam...kheili ziba bood ;)..... bazam be man sar bezan....movafagh bashi

 
At June 9, 2005 at 5:50 PM, Anonymous Anonymous said...

Salam....kheili bahal bood :D .... bazam be man sar bezan...movafagh bashi....bye

 
At June 9, 2005 at 7:50 PM, Blogger salomepishi said...

pishi pishi maloosam, mikham toro beboosam, pishi haya nadari, ie zare vafa nadari, akhar nakhoon keshidi, pirahanam daridi...

 
At June 10, 2005 at 11:30 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
دوست عزیز
امیدوارم که حالتون خوب باشه
من خیلی اینجا میام، امیدوارم که همیشه تو راه حقیقت باشیم، اما یه موضوع در مورد انتخابات اینه که متاسفانه عده ای جاه طلب تو این مملکت، کسایی که همیشه خودشون رو به بسیج و جبهه و .. می چسبونن و باعث خرب شدن وجهه اونها هم شدن، که بوی باروت جبهه رو هم خیلیاشون نشنیدن، با رد صلاحیت کردن خیلی از کاندیداها چه در مجلس و چه ریاست جمهوری در حقیقت مردم رو از حکومتی که خودشون با خونشون ساختن دارن جدا می کنن، و اینطوری، زمینه نارضایتی مردم و دندون تیز کردن حرومزاده های امریکایی رو باز می کنن، می دونم که همه شما از من بهتر متوجه این چیزا هستین، دیگه سرتون رو درد نمی یارم،
به امید دیدار

 
At June 10, 2005 at 4:54 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام خوبی؟. خوش ميگذره؟.... دفتر عشق. دفتر عاشقان. آپديت شد. و باز منتظرم. يا حق........../كسي كه راهي را با عشق ميپيمايد هرگز راه را تنها نپيموده است.........

 
At June 11, 2005 at 7:23 AM, Anonymous Anonymous said...

شاید و مثل اینکه و ممکن می باشیده که وب لاگ لینک شما درست شده باشد بعداز یک سری عملیات گسترده چریکی خدا عالم است که اتصال به شبکه این مملکت مثل اتصال به عالم غیب است از روی سختی . از تو عزیز هم تشکر می کنم که با کامنت های مهربانت هم من و هم دخترم را پشتیبانی و دلگرم می کنی . جان من اتصال به شبکه را به خاطر بسپار :)

 
At June 13, 2005 at 2:15 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... در الو رئیس بخوانید :
مناظره ايوب و نوح و شيطان !...كليپ های باحال انتخاباتی... خطبه دوم سخنان این هفته حجت الاسلام والمسلمین حسنی در ارومیه به مناسبت حمایت از سردار سازندگی....فال و معرفي چهره به چهره کانديدا ها ووو... الو رئیس جمهور !

 
At June 13, 2005 at 3:14 PM, Anonymous Anonymous said...

salam. mamnoon ke sar zadi. manzoore ,man az CDI motor siklet e CDI ast na CD ?!
shad bashid

 
At June 13, 2005 at 8:31 PM, Anonymous Anonymous said...

آئینه را می شکنم:

مواظب باشید شیشه به دستتان نرود
در ضمن این وب لاگ پسرم است سری بزنید سرافراز می کنید
http://morghetofan.blogfa.com/

 
At June 14, 2005 at 6:20 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام.حال شما؟به روز هستيم.عشق را ببين چه ميکنه؟؟؟؟؟؟

 
At June 15, 2005 at 11:14 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام اینجا که شغال نبود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 
At June 18, 2005 at 7:30 AM, Anonymous Anonymous said...

اسسلام و وسسلام.ما تاوان جهان سومي بودن پس مي دهيم.

 
At June 20, 2005 at 6:22 PM, Blogger salomepishi said...

maw...?

 
At June 21, 2005 at 7:47 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام ... خوبی ... خیلی جالب بود ... همیشه شاد باشی

 
At June 21, 2005 at 11:40 PM, Anonymous Anonymous said...

salam
man avalin bareh miam inja
vali jaleb bood midoni sabke neveshtano ghalebo neveshtehat jaleb bood baram
omidvaram hamin ghadr va hatta bishtaraz alan movafagh bashi
sabz va payandeh bashi

bye@};-

 

Post a Comment

<< Home